عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

عسل بانو.شیرین بانو

عسل ومدرسه مامانی

سلام خاله های مهربون وسلام نی نی های خوشگل دوست عسل. متاسفانه عکسهای ٤-٣ تا از پستهای قبلی که برا عسل گذاشته بودم پریده.وازاین بابت خیلی ناراحتم باید در اولین فرصت دوباره عکسهاشو بذارم تو وبلاگش. الانم یه چندتا عکس از دختر گلم میذارم تاکمی از ناراحتی پریدن عکسهای قبلیش کم بشه اینجا عسلم اماده شده تا بره شهربازی وبا نی نی ها بازی کنه تواین عکس منتظره یکی بلند شه تا خودش بشینه ونقاشی بکشه درحال گفتگو با دیگران مشغول نقاشی کشیدن یکی ازروزایی که مامانی رفته بود مدرسه .برا بابای عسل کار مهمی پیش میاد وناچارا دوساعتی عسل رو میبره مدرسه پیش مامانی.ناگفته نمونه که تواین ٢ساعت ع...
4 دی 1391

عسل وجوجه اردکش

سلام دوستان خوب عسل بانو. ببخشید که من دیر به دیر میام برا اپ کردن.قبلا گفتم که عسل خانوم اینروزا نمیذاره ازش عکس بگیریم وهمش دوربین رو میخواد. ولی بعداز مدتها بالاخره تونستم یه چندتایی ازش عکس بگیرم وبذارم تو وبلاگش. عرضم به خدمتتون که گل خوشگل من الان ١٢ تا دندون خوشگل داره. همه مارو مرتبا میبوسه ولی وقتی به باباش میرسه دوست داره فقط وفقط لبهای باباش رو ببوسه واز بوسیدن لب دیگران حتی من وابجی صنمش امتناع میکنه. (میگن دختر خودش برا باباش لوس میکنه اینه) نی نی هاشو رو پاهاش میذاره وبراشون لالایی میخونه. معنی بیشتر حرفامون رو میفهمه وخودش هم کلمه کلمه چیزهایی میگه. ودیگه اینکه چندوقت پیش باباییش براش یه جوجه اردک...
30 آذر 1391

عکسهای زیبایی ازعشقم

میخوام یه سری دیگه از عکسای جیگرمو بذارم. هفته ای که گذشت هفته خوبی برا عسلم نبود.هم سرماخوردگی داشت وهم اولین دندونش دراومد.مامان قربون اون دندون کوچولوش بشه الهی. بریم سراغ عکسهای عشقم: عسلی تومراسم تولد پسر داییش شیطنت از چشم سیات میریزه تواین عکس هرکاری میکردیم نمیخندید وازحرص دهنشو این مدلی بسته قربون اون دندون کوچولوت برم که تواین عکس یه کمی معلومه عسل وعروسک مورد علاقه اش درحال تماشای برنامه مورد علاقه اش مسابقه دنس واینم عکسی که من عاشقشممممممممم ...
30 آذر 1391

لطفا کمک

سلام. امروز اومدم از عسلم چندتا عکس بذارم ولی میبینم که هیچ کدوم از عکسهای قبلی عسل باز نمیشن.خیلی خیلی ناراحت شدم.بنظرتون چیکار کنم مامانهای مهربون؟ میشه بگید شماها از کدوم سایت عکسهاتونو اپلود میکنید؟؟؟ ایا میشه کاری کرد که عکسهای قبلیم برگردن سرجاشون وباز بشن؟؟ ...
30 آذر 1391

بعداز مدتها اومدیم

سلام عسلم.مامانو ببخش که یه مدت طولانی نبود ونتونست که بیاد ووبلاگتو اپ کنه. راستش این مدت همش مریضی وسرماخوردگی بابا مامان وصنم والبته خودت خیلی گرفتارم کرده بود عزیزم.ولی قول میدم که دیگه زود به زود بیام ووبلاگتو اپ کنم عزیز دلم. از کارها وشیرین زبونیهات هم هر چی بگم کم گفتم.ماشالله دامنه لغاتی که یادگرفتی خیلی زیادشده.وخوب میتونی منظورتو به ما بفهمونی. عزیزدلم چندتا عکس از شهریور ماه تا به امروز که نذاشتم رو برات میذارم.البته یه تعداد کم.ایشالله دوباره با عکسهای جدیدی میام. چند وقت پیش از تو اینترنت برات سفارش کلاه وشالگردن ودستکش وپاپوش دادم که البته تو بدقلقی میکردی ونمیذاشتی ازت عکی بگیریم.ولی باهر بدبختی که بود...
15 آبان 1391

عسل در 18 ماهي كه گذشت

 عسلم امروز ميخوام يه چندتا از عكسهايي رو كه تواين مدت 18 ماه ازت گرفتم بذارم ومروري بر خاطرا گذشته  بشه.   قول ميدم به زودي با عكسهاي جديد بيام ووبلاگتو اپ كنم. خوشگلم .عزيزم.مامان اينروزا فكرش خيلي مشغوله.يواش يواش كه داريم به ماه مهر نزديك ميشيم استرسهاي مامان هم بيشتر ميشه.پارسال بخاطر تو بصورت نيمه وقت ميرفتم سر كار.واين دوروز رو كه مدرسه بودم بابايي مواظبت بود.ولي امسال نشد كه نيمه وقت برم سر كار.وبايد تمام وقت برم مدرسه.بابا هم امسال سرش خيلي شلوغ شده ونميتونه خونه بمونه وازت مراقبت كنه.تا حالا هزارویک فکر از مغزم گذشته.اولش قرار بود که یه پرستارخوب  ومطمئن برات بگیریم ولی متاسفانه اونیکه مدنظرمن بود نمیت...
18 شهريور 1391

عسل شیرین وشیطون من

سلام دوستان خوب عسل.حالتون خوبه؟ ماروببخشید که دیر به دیر اپ میکنیم.راستشو بخوایین یه چند روزی عسل مریض شده بود.اخه ما سه وچهارروزی رو رفتیم خونه مامان بزرگ عسل که متاسفانه بخاطر گرمی هوا تو ماشین عسلی گرمازده شد وبعدشم که استفراغ واسهال.ولی خدارو شکر الان حالش خوبه ومشکل برطرف شده. دلیل دیگه ای که باعث شده دیر به دیر عکس بذارم اینه که عسل یه کم دختر بدی شده ونمیذاره که ازش عکس بگیریم.وبه محض اینکه دوربین رو دست ما میبینه خودشو لوس میکنه وجیغ میکشه ودوربین رو میخواد.  باور نمیکنید ؟چندتا از این مدل عکسهاشو که دوربین روازمون میخواد ببینید عرضم به خدمتتون که وقتی خونه مامانی معصوم عسل خانوم بودیم چون من بخاطر عسل...
31 تير 1391

عسل زرنگ مامان

سلام دوستان خوب عسلي.خوبيد خوشيد؟ اينروزاي عسل همش با خرابكاري وشلوغي و... ميگذره. يه مدتيه خيلي ماماني رو اذيت ميكنه. اصلا دوست نداره غذا بخوره  پيش دكتر هم بردمش.نظرش اينه كه ولش كنم وهروقت خودش ميلش كشيد غذا بخوره.ديگه نميدونم چيكارش كنم.البته ناگفته نمونه كه يكماهي ميشه كه جاي دندوناي اسيابش هم بشدت ورم كرده.فكر كنم بخاطر اونم باشه.درهرصورت فردا هم ميبرمش پيش يه دكتر خوب.تا ببينم براش شربت تقويتي چيزي مينويسه يا نه. برا عكس گرفتن هم دختر بدي شده.ونميذاره ازش عكس بگيريم.وبه محض اينكه دوربين رو دست ما ميبينه جيغ ميكشه و دوربين رو ميخواد. يكي از دلايل اينكه كمترازش عكس ميذارم همينه. حالا بريم سراغ عكسهاش: عسل وكار...
6 تير 1391