عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

عسل بانو.شیرین بانو

بعداز غیبت طولانی اومدیم پیشتون

سلام خاله های مهربون وسلام به نی نی های خوشگلشون.ایشالله که حال همگیتون خوب خوب باشه. باید مارو ببخشید که یه مدت طولانی بهتون سر نزدیم.اخه راستش رو بخوایین ما خونه مون رو عوض کردیم وتقریبا یک ماهی درگیر کارهای خونه جدید واسباب کشی بودیم. تواین مدت عسل بانو هم کلی شیطون وفضول شده.به همه چی این خونه کار داره.هرروز باید تمام کابینتهارو بررسی کنه وبالطبع نامرتبشون کنه. فعلا یه چندتا عکس از عسل توخونه جدید براتون میذارم.تاایشالله دفعه بعد باعکسهای بیشتری بیام پیشتون   عسل تو اسباب کشی حسابی کمکمون کرد.باور نمیکنید؟پس ببینید عکس عسل زحمتکش منو اینجاهم اماده شده تا بره مدرسه مامانش عسل...
8 خرداد 1391

عسلم راه میره

سلام دوستای گل عسل.خوبید؟ ببخشید که دیر اومدم برا اپ کردن وبلاگ عسل خانوم.راستش این روزا عسل خیلی خیلی شیطون شده ویک  لحظه هم اجازه نمیده من بیام پای کامپیوتر مگر اینکه خواب باشه.که البته اونموقع منم خسته ام وخوابم میاد . اخلاق بد دیگه ای هم که پیدا کرده اینه که نمیذاره ازش عکس بگیریم.وبه محض اینکه دوربین رو دست ما میبینه حمله میکنه به سمت دوربین وبا گریه وجیغ وداد دوربین رو میخواد.براهمین اینروزا نمیتونم خیلی ازش عکس بگیرم. خبر ازهمه مهمتر اینکه عسلم ٢٠ روزی میشه که راه میره.ویکی دوهفته ای هم میشه که دیگه خیلی کم میافته ومیتونه خودشو کنترل کنه.قبلنا خیلی میافتاد.عاشق اینه که ببریمش بیرون تا قدم بزنه.وقتی سوار ماشینش میکن...
5 ارديبهشت 1391

ما اومدیم باکلی تاخیر

اول از هر چیزی سال جدید رو به تمامی دوستان.همه مامانها وهمه نی نی های خوشگل تبریک میگم.ایشالله که سالی پراز خوشی وشادکامی داشته باشید. راستشو بخوایین متاسفانه عسل کوچولو سال جدید رو خوب شروع نکرد.اخه ما به همراه چند خونواده دیگه ٤ روز مانده به عید رفتیم کردستان عراق.که بدلیل برف وکولاک وسرمای زیاد هم صنم وهم عسل خیلی شدید مریض شدن.اونجاهم دوبار هم درسلیمانیه وهم در اربیل عسلی وصنم رو بردیم دکتر که شکرخدا صنم بااولین دکتر حالش خوب شد.ولی عسل بشدت تب داشت وسینه اش هم عفونت کرده بود.وانگاری داروهای اونجا بهش نمیساختن واصلا تبش پایین نمیومد وحالش خوب نمیشد. دیگه ما مجبورشدیم بخاطر مریضی عسل از دوستانمون جدا بشیم ودقیقا روز سال تح...
16 فروردين 1391

عکسهای یه تولد 4 نفره

عسل گلم.من وبابایی وخواهرت شب ١٦ اسفند برات یه جشن کوچیک گرفتیم.تعداد ادمهایی که تو جشنت بودن کلا ٤ نفر بودن .اخه این هفته میخواییم بریم شهرستان وتااخر تعطیلات عید هم اونجا خونه بابا جون(بابا بزرگت) بمونیم.براهمین تصمیم گرفتیم که جشن اصلیت رو اونجا ودرکنار خونواده هامون برات برگزار کنیم. به کمک صنم برات کارت دعوت تولد هم درست کردیم.هرچند که براحتی میشد بریم وازبیرون کارت بگیریم.ولی دوست داشتم کاردست خودم باشه.براهمین با صنم دوشب نشستیم وکارتها رو درست کردیم.هرچند که تو میومدی اون وسط وهمه چی روبه هم میریختی ونمیذاشتی ما کارمونو بکنیم.ولی درهر حال درستش کردیم. حالا بریم سراغ عکسها :   عسل هیجان زده از روشن شد...
19 اسفند 1390

عسلم یک ساله شد

امروز ١٦ اسفند ماهه.پارسال همین موقعها عسلم ١٠ دقیقه بود که بدنیا اومده بود.وامروز خانوم خوشگل من ١ ساله شده.وما هر لحظه برا بودن عسلی وبرا بزرگ شدنش خداروشکر میکنیم. عزیزم هرچند که بابدنیا اومدنت دنیای مارو شیرین کردی.ولی هفته های اول تولدت هفته های خیلی خیلی سختی بود براما.اخه بنا به تشخیص نادرست دکتر تو یه کم زودتر بدنیا اومدی.ومن وقتی تو اتاق عمل برااولین بار دیدمت تعجب کردم وبه پرستاره گفتم این چرااین شکلیه؟چرارنگش اینقدر کبوده؟ اره عزیزم تا یکی دو ساعت که تورو نذاشتن من ببینم.بعدشم که اومدی پیشم زیاد حالت روبه راه نبود.توبخش نوزادان میگفتن دیسترس داره.وبدونه اکسیژن نمیتونستی خوب نفس بکشی.خاله بهاره که همراهم بود تورودوبار...
16 اسفند 1390

عسل یه کم بداخلاق

کی گفته عسل خانوم همیشه دختر خوبیه وهمیشه میخنده؟؟ نخیرم اینم نمونه اخمهاش .....   عسل این چندورزه یه کم مامانشو اذیت کرده.اخه لثه هاش متورم شده ودندونای بالاییش دارن سردرمیارن.نی نی من فقط دوتا دندون پایینی رو داره.واگه اون بالاییها هم بیان بیرون یه کم راحت میشیم.هم اذیتهاش کمتر میشه وهم اینکه خودش صاحب ٤تا دندون میشه. عسلم معمولا بچه ها موقع دندون دراوردن اذیت میشن .عزیزم توهم صبور باش.خوب وارد دنیای ادم بزرگا شدن.وارد دنیای کباب خورها شدن این ناراحتیهاروهم داره خوشگلم ولی شیرینم همیشه خندیدن بهت خیلی میاد.پس گلم کمتر اخم کن وهمیشه بخند الهی فدای اون چشمای درخشان وخوشگلت بشم مننننننننننننن...
8 اسفند 1390

کاری ازمامان

درادامه هنرنمائیهای مامان عسل (که خودم باشم) ازجمله درست کردن تقویم. اینم یه کار دیگه که البته به خاطر خیلی وقت گیر بودن گذاشتن تمهای تقویم دیگه اینبار تقویم رو نذاشتم.که اگه زمانی وقت وحوصله داشتم تقویم روهم بهش اضافه میکنم. ...
5 اسفند 1390

عسلی که 14 روزه دیگه 1ساله میشه

عزیز دلم.عسل شیرینم.الهی قربونت برم که روز به روز شیرینتر والبته شیطونتر میشی.دیگه چیزی به تولدت نمونده گل خوشگلم. این روزا دیگه رسما یادگرفتی دنبال ابجی وباباییت گریه کنی.وقتی میبینی بابایی میخواد لباساشو بپوشه وبره بیرون میری وبه پاهاش اویزون میشی که مثلا توروهم باخودش ببره درضمن خیلی هم فضول شدی وبه همه چی کار داری.از داخل کابینتها گرفته تا کشو لباسها وحتی گوشت خرد کردن وسبزی پاک کردن حالا بریم سراغ عکسهات گفته بودم که به همه چی کار داره.اینم یک نمونه اش.داره با مامانش گوشت خرد میکنه قربونت برم سفید برفی خودممممممم ننه عسل درمیان کتابها وجزوه های بابایی ...
2 اسفند 1390

تقویم عسل بانو

بالاخره تونستم تقویمهایی روکه خودم برا عسلی درست کرده بودم رو اینجا بذارم. ازپریسا جون مامان صهبا وصدرا هم بینهایت ممنونم که تودرست کردن تقویمها خیلی کمکم کرد     چون سایتی که ازاونجا اپلودرو انجام میدادم تصاویررو قبول نمیکرد مجبور شدم سایز عکسهارو خیلی کم کنم.اگه یه کم ناواضحه ببخشید.واسه چاپ به اندازه کاغذ  A3 چاپش کردم وخیلی قشنگ و زیبا شده وهمه خوششون اومده.   ...
29 بهمن 1390