عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

عسل بانو.شیرین بانو

ما اومدیم باکلی تاخیر

1391/1/16 3:04
نویسنده : مامان شراره
827 بازدید
اشتراک گذاری

اول از هر چیزی سال جدید رو به تمامی دوستان.همه مامانها وهمه نی نی های خوشگل تبریک میگم.ایشالله که سالی پراز خوشی وشادکامی داشته باشید.قلب

راستشو بخوایین متاسفانه عسل کوچولو سال جدید رو خوب شروع نکرد.اخه ما به همراه چند خونواده دیگه ٤ روز مانده به عید رفتیم کردستان عراق.که بدلیل برف وکولاک وسرمای زیاد هم صنم وهم عسل خیلی شدید مریض شدن.اونجاهم دوبار هم درسلیمانیه وهم در اربیل عسلی وصنم رو بردیم دکتر که شکرخدا صنم بااولین دکتر حالش خوب شد.ولی عسل بشدت تب داشت وسینه اش هم عفونت کرده بود.وانگاری داروهای اونجا بهش نمیساختن واصلا تبش پایین نمیومد وحالش خوب نمیشد.ناراحت

دیگه ما مجبورشدیم بخاطر مریضی عسل از دوستانمون جدا بشیم ودقیقا روز سال تحویل برگردیم به ایران.بماند که تو مرز دراون هوای سرد چقدر بهمون سخت وطولانی گذشت.بطوریکه مامانی هم مریض شد.ولی اصلا مریضی من مهم نبود.مهم عسل کوچولو بود.نگران

بمیرم الهی که بخاطر حال بدت دکتر دستور داد که هر ١٢ ساعت باید بهت امپول تزریق کنیم.وما تا دوروز تورو هر ١٢ ساعت میبردیم تا امپولتو بزنن.نگرانمن خودمم اصلا حالم خوب نبود.دووسه روزی که خونه بابابزرگ بودیم خاله سپیدهء  گل زحمت پرستاری از من وعسل رو برعهده گرفته بود.وبرامون سوپ وغذاهای خوشمزه درست میکرد وامپولهای مامانی رو میزد.دست باباییت هم درد نکنه که بخاطر مریضی من شبا تا دیروقت بیداربود وتورو بغل میکرد وباهات قدم میزد تا بلکه سرفه امونت بده وبذاره تا بخوابی.اون چندروز خیلی بهمون سخت گذشت.مامانی تو هم که اون یک هفته رو بازور بهت شیر میدادیم.بکل اشتهاتو ازدست داده بودی.وفقط وقتی درخواب عمیق بودی شیر میخوردی.

خانوم خوشگلم   بخاطرمریضی و بی اشتهاییت لاغر شدی.وبقول صنم که میگه مامان وقتی عسل رو بغل میکنم خیلی سبک شده.چشم

الان دو و سه روزه که خداروشکر حالت یه کم بهتره.ولی مثل قبل میل چندانی به غذا نداری.که امیدوارم یواش یواش بی اشتهاییت هم برطرف بشه .درضمن تواین ٢٦-٢٧ روزی که نبودیم دوتا دندون دیگه دراوردی .ودندون پنجمت هم درحال بیرون اومدنه.مبارکت باشه عزیزم.بغل

اینم عسل خانوم قبل از مریضیش.بخاطر سردی هوا مجبورشدم روسری این مدلی براش ببندم

صنم خانوم در موزه شهر حلبچه(که بخاطر دیدن عکسهای بمباران شیمیایی یه کم حالش گرفته است ومتاثره)

قربونت برم عزیزم که اینقدر مهربون وبااحساسیماچ

بالاخره ما نمردیم وتونستیم موهای عسل رو دوگوشی ببندیمزبان

قربونت برم که تواین عکسها صورتت ودستهای تپل وخوشگلت کوچیک شدن.ناراحت

اینم جوجه کباب روز سیزده عید مونه که توحیاط خونمون کبابش کردیم

اینم حیاط فسقلی مازبان

عصرش هم خونوادگی باماشین رفتیم بیرون ویه دوری زدیم وبرگشتیم.اخه بخاطر مریضی چندروز قبلت جرات نکردیم بیرون بمونیم.

عسلی در حال شوخی کردن با باباییشمژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

tina
16 فروردین 91 4:34
vay vay moohasho bebin az tarafe man ye boose gonde bokon


مرسي تينا جان منم ازدور.اميد رو ميبوسم
مامان آرتین
16 فروردین 91 11:48
سلام عسلی سال نو مبارک
خدا بد نده عزیزم ایشالا زود خوب خوب میشی و مامانت از نگرانی درمیاد


ممنونم خاله مهربون.
نسترن(مامان نیروانا)
16 فروردین 91 15:40
به به چه عکسای خوشگلی...قربونت برم که اینقدر نازی.امیدوارم سال خوبی داشته باشید


متشكرم. عزيزم.
مامان فرزانه
16 فروردین 91 20:33
سلام خوبی شراره خانم عسل جون خوبه از طرف من دخترا رو ببوس شب خوش


مرسي عزيزة
محمد
17 فروردین 91 11:58
سال خوبی رو برای شما وخانواده محترمتان آرزو میکنم
شاد باشید وسلامت


ممنون الطف. شما
mami neda
19 فروردین 91 19:08
سلام عزیزم. سال نو مبارک باشه .. الهی بمیرممم واسه دخملمون که مریض شده و دستای توپولیش لاغر شدهه ایشالا که زودی تپل بشهههه... عکساتئنم که عالییییییییییییییییییییی شده بووووووووووووووس به دخمل ناز و خواهر نازنینش


خدا نکنه ندا جون.
ممنونم عزیزم.خدا همه نینیها رو نگه داره.
مامان عسل
21 فروردین 91 7:43
سلام. سال نو مبارک. انشالا سال جديد پر از سلامتي و شادي و موفقيت براتون باشه عسل جونم ايشالا هميشه سالم باشي و لبت خندون باشه اي جونم انقدر نازي با اون دم موشياي خوشگلت عزيزم


قربونت برم مامان عسل.ممنون ازلطفت
مامان آنیتا
22 فروردین 91 9:24
سلام عزیزم . میبینم که عسلی شما هم مثل آنیه من از حالا عشق پشت فرمون نشینیه!
راستی چه جوجه کباب خشگلی بودااااااااااااااااااااااا! عسلی رو ببوس


سلام عزیزم.اره عسل هم عاشق پشت فرمونه.
برا جوجه کبابها هم جاتون خالی
متین مامی ایلیا
22 فروردین 91 18:47
اخی عزییییییییییییییزم چقدر لاغر شدی
خوشحالم که حالا بهتری بمیرم شراره جون چقدر بهت یخت گذشت


خدا نکنه متین جونم.اره خیلی سخته وقتی نی نی مریض میشه
ممنونم ازلطفت عزیزم
مهسا مامان مرسانا
23 فروردین 91 0:49
عزیزم الهی که دیگه جیگرمون مریض نشه....خیلی خیلی موهاش بهش میاد..... لاغری رو بیخیال مهم اینه که سلامت ....


مرسی مهسا جونم.الهی هیچ بچه ای هیچوقت مریض نشه
مامان پارسا جیگر
23 فروردین 91 13:04
پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پر از یاد خدا و در آن باغ کسی می خواند که خدا هست، دگر غصه چرا آرزو دارم خورشید رهایت نکند، غم صدایت نکند، ظلمت شام سیاهت نکند، و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند.
هم تولدت مبارک عسل خانوم هم سال نو


ممنون ازلطفتون
نسترن(مامان نیروانا)
26 فروردین 91 22:49
الهی قربونت بره خاله عروسک برفی من...اخه به این مامان نازنینت بگو دلمون برای روی ماهت تند تند تنگ میشه.ازت عکسای جدید بذاره دیگه!


مرسی نسترن جون.اینروزا عسلی شیطون شده ونمیزاره زیاد عکس بگیرم ازش.ازراه دور نیروانا جونو میبوسم
نرگس
29 فروردین 91 8:49
سلام عزیزم امدم سر بزنم ببینم جوجو خوب شده ؟
که دیدم هنوز آپ نکردی
ایشاء الله که خوب شده، نگرانتونیم از خودتون یه خبری برامون بزارین


ممنون ازلطفت عزیزم
مهسا مامان مرسانا
29 فروردین 91 9:00
نرگس
30 فروردین 91 7:59
مرسی عزیزم
خدا رو شکر که بهتر شده ایشاء الله غذا خوردنشم درست می شه


ممنونم عزیزم
زهرا از نی نی وبلاگ213
12 اردیبهشت 91 7:23
سلام مرسی که اومدید عزیزم
منم شما رو لینک کردم و همیشه به دختر نازم عسل سر میزنم


متشکرم عزیزم