عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

عسل بانو.شیرین بانو

عسل بانویی که چندروزه دیگه 11 ماهش تموم میشه

خوشگل   من امروز با کلی عکس اومدم.ماشالله به تو عزیز دلم که روز به روز شیرینتر میشی.جوجه کوچولوی من .بابا و مامان وصنم عاشقتیم. دوهفته ای میش که برات یه جفت دمپایی گرفتیم که خیلی نازن ولی متاسفانه تو از دمپایی هات میترسی ودوست نداری پات کنی امشب هم میخوام عکس اولین دمپایی زندگیتو اینجا میذارم که براهمیشه تو ذهنمون بمونه. اینم عکس دمپایی خوشگلت این پای خوشگلت که نمیذاشتی اون یکی رو برات پات کنیم.گفتم که میترسیدی اینم دستها وپاهای خوشگلتتتتتتت اینم اشپز کوچولوی منه یکی نیست بگه موش موشی اون زیر چیکار میکنی الهی قربونت برم شیرین خودم.توروخدا ببی...
11 بهمن 1390

عسل 10ماه و20 روز خودم

عزیزدلم.عسل شیرینم.الهی قربونت برم که روزبه روز شیرینتر میشی ومن وبابایی وصنم ازاینکه امسال توروداریم همیشه خداروشاکریم. دختر گلم ماشالله هرروز شیطونتراز روز قبل میشی مثل نی نی که توکارتون تام وجری بودش یه لحظه یه جا بند نمیشی تا میاریمت کنارخودمون که بشینی دوباره شروع به حرکت میکنی ومیری.خواهرت میاد دنبالت ومیاردت سرجای اولت ولی تو دوباره برمیگردی سراغ شیطونی کردن خودت. یاد گرفتی وقتی میشینی پای خوشگلتو میندازی رو اون یکی پات.(اینم ادای جدیدته)وکم کم داری تنهایی ایستادنو تمرین میکنی. درهر حال ما که عاشقتیم عزیزمممممممم.حالا بریم سراغ عکسهات.اخه خیلی وقته تووبلاگت برات عکس نذاشتم شیرین خانوم   عسل شاد وخندون چون ر...
6 بهمن 1390

عسل ومروارید دومش

سلام عزیز دلم.امروز متوجه شدم که دندون دومت هم دراومده.خداروشکر.ولی مامانی معمولا یه هفته قبل از در اومدن دنونت یه کم بداخلاق میشی که اینو میشه تحمل کرد ولی بدغذا بودنتو دوست ندارم. سعی کن دختر خوب وصبوری باشی مامانی چون مهمون داشتیم زیاد وقت نکردم ازت عکس جدید بگیرم.فعلا چندتا عکس هنری یکی دوهفته قبلتو میذارم.ولی قول میدم بزودی باکلی عکس جدید بیام شیطنت از چش سیات میریزه.عشوه از اون قدوبالات میریزه قربون قیافه مظلومت بشم من ...
28 دی 1390

عسل وشیطونیهاش

امروز میخوام یه چندتا عکس از شیطونیهای جوجه خوشگل خودم بذارم.تاوقتی بزرگ شد بدونه که چه اتیشهایی سوزونده وچقدر بلا بوده اولین عکسشو اختصاص دادیم به فضولیهاش داخل یخچال.یکی نیست بگه نی نی اخه تو اون تو دنبال چی میگیردی بیش از١٠بار سرش خورد به این میز.ولی ول کن نبود ومیخواست اونجا بشینه مراحل بالا رفتن از پله ها ومرحله اخر وخوشحالی عسل از صعود.خسته نباشی گلم برات پشتی گذاشتیم که دیگه نتونی بری بالا عسل ومامانی میخوان برن خرید ...
18 دی 1390

پایان ده ماهگی عسل شیرینم

عسل اینروزا خیلی خیلی شیطون شده ونمیتونیم یه لحظه ازش چشم برداریم.به همه چی کار داره وسرک میکشه.یه لحظه ازش غافل شیم بسرعت نور از پله ها میری بالا.مرتبا به اشپزخونه سر میزنه.همه خونه شده جای لکه هایی که بادستهای کوچولوش برامون به یادگاری گذاشته عزیزدلم فقط یه دندون داره ویه دندون دیگرشم داره سردرمیاره ومعمولا وقتی دندون درمیاره بهونه گیر وبدغذا میشه.دیروز با ابجیش بردیمش حموم وازش چندتا عکس گرفتیم که درادامه عکسهارومیذارم قربون اون یه دونه دندونت بشم که تو این عکس معلومه تواین عکس دیگه خسته شده وحوصله عکس نداره خواب شیرین بانو بعداز حموم ...
16 دی 1390

اولین سفر خارج ازکشور عسل

عسل خانوم وقتی ٦ ماهه بودن به همراه خونواده ومامانی معصوم(مادر بزرگش) سفر هوایی به سوریه ولبنان داشت.که سفر خیلی خوبی بود ولی بعضی وقتا  وشرجی بودن هوای بیروت یه کم عسلی رواذیت میکرد.هرچند که این مسافرت مربوط به ٣ ماه قبله ولی چون اونموقع وبلاگ نداشتیم الان عکسهاشو میذارم تا برا همیشه محفوظ بمونه. قبل از پرواز که عسل خانوم توفرودگاه لم دادن عسل درمحوطه حرم حضرت زینب عسل وبابایی  عسلی سوار بر کشتی روی دریای مدیترانه (بیروت) اینم دوتا گلهای  من هستند در مک دونالد عسل در مک دونالد جوجه کوچولو در حال استراحت داخل هتل عسل عصبانی وگرما زده در...
11 دی 1390

فقط یه عکس

امشب مامانی فقط یه عکس کوچولو ازت میذاره وکریسمس رو به همه تبریک میگه                                                                                                &nbs...
10 دی 1390