عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

عسل بانو.شیرین بانو

بعداز مدتها اومدیم

سلام عسلم.مامانو ببخش که یه مدت طولانی نبود ونتونست که بیاد ووبلاگتو اپ کنه. راستش این مدت همش مریضی وسرماخوردگی بابا مامان وصنم والبته خودت خیلی گرفتارم کرده بود عزیزم.ولی قول میدم که دیگه زود به زود بیام ووبلاگتو اپ کنم عزیز دلم. از کارها وشیرین زبونیهات هم هر چی بگم کم گفتم.ماشالله دامنه لغاتی که یادگرفتی خیلی زیادشده.وخوب میتونی منظورتو به ما بفهمونی. عزیزدلم چندتا عکس از شهریور ماه تا به امروز که نذاشتم رو برات میذارم.البته یه تعداد کم.ایشالله دوباره با عکسهای جدیدی میام. چند وقت پیش از تو اینترنت برات سفارش کلاه وشالگردن ودستکش وپاپوش دادم که البته تو بدقلقی میکردی ونمیذاشتی ازت عکی بگیریم.ولی باهر بدبختی که بود...
15 آبان 1391

عسل در 18 ماهي كه گذشت

 عسلم امروز ميخوام يه چندتا از عكسهايي رو كه تواين مدت 18 ماه ازت گرفتم بذارم ومروري بر خاطرا گذشته  بشه.   قول ميدم به زودي با عكسهاي جديد بيام ووبلاگتو اپ كنم. خوشگلم .عزيزم.مامان اينروزا فكرش خيلي مشغوله.يواش يواش كه داريم به ماه مهر نزديك ميشيم استرسهاي مامان هم بيشتر ميشه.پارسال بخاطر تو بصورت نيمه وقت ميرفتم سر كار.واين دوروز رو كه مدرسه بودم بابايي مواظبت بود.ولي امسال نشد كه نيمه وقت برم سر كار.وبايد تمام وقت برم مدرسه.بابا هم امسال سرش خيلي شلوغ شده ونميتونه خونه بمونه وازت مراقبت كنه.تا حالا هزارویک فکر از مغزم گذشته.اولش قرار بود که یه پرستارخوب  ومطمئن برات بگیریم ولی متاسفانه اونیکه مدنظرمن بود نمیت...
18 شهريور 1391

عسل شیرین وشیطون من

سلام دوستان خوب عسل.حالتون خوبه؟ ماروببخشید که دیر به دیر اپ میکنیم.راستشو بخوایین یه چند روزی عسل مریض شده بود.اخه ما سه وچهارروزی رو رفتیم خونه مامان بزرگ عسل که متاسفانه بخاطر گرمی هوا تو ماشین عسلی گرمازده شد وبعدشم که استفراغ واسهال.ولی خدارو شکر الان حالش خوبه ومشکل برطرف شده. دلیل دیگه ای که باعث شده دیر به دیر عکس بذارم اینه که عسل یه کم دختر بدی شده ونمیذاره که ازش عکس بگیریم.وبه محض اینکه دوربین رو دست ما میبینه خودشو لوس میکنه وجیغ میکشه ودوربین رو میخواد.  باور نمیکنید ؟چندتا از این مدل عکسهاشو که دوربین روازمون میخواد ببینید عرضم به خدمتتون که وقتی خونه مامانی معصوم عسل خانوم بودیم چون من بخاطر عسل...
31 تير 1391

عسل زرنگ مامان

سلام دوستان خوب عسلي.خوبيد خوشيد؟ اينروزاي عسل همش با خرابكاري وشلوغي و... ميگذره. يه مدتيه خيلي ماماني رو اذيت ميكنه. اصلا دوست نداره غذا بخوره  پيش دكتر هم بردمش.نظرش اينه كه ولش كنم وهروقت خودش ميلش كشيد غذا بخوره.ديگه نميدونم چيكارش كنم.البته ناگفته نمونه كه يكماهي ميشه كه جاي دندوناي اسيابش هم بشدت ورم كرده.فكر كنم بخاطر اونم باشه.درهرصورت فردا هم ميبرمش پيش يه دكتر خوب.تا ببينم براش شربت تقويتي چيزي مينويسه يا نه. برا عكس گرفتن هم دختر بدي شده.ونميذاره ازش عكس بگيريم.وبه محض اينكه دوربين رو دست ما ميبينه جيغ ميكشه و دوربين رو ميخواد. يكي از دلايل اينكه كمترازش عكس ميذارم همينه. حالا بريم سراغ عكسهاش: عسل وكار...
6 تير 1391

بعداز غیبت طولانی اومدیم پیشتون

سلام خاله های مهربون وسلام به نی نی های خوشگلشون.ایشالله که حال همگیتون خوب خوب باشه. باید مارو ببخشید که یه مدت طولانی بهتون سر نزدیم.اخه راستش رو بخوایین ما خونه مون رو عوض کردیم وتقریبا یک ماهی درگیر کارهای خونه جدید واسباب کشی بودیم. تواین مدت عسل بانو هم کلی شیطون وفضول شده.به همه چی این خونه کار داره.هرروز باید تمام کابینتهارو بررسی کنه وبالطبع نامرتبشون کنه. فعلا یه چندتا عکس از عسل توخونه جدید براتون میذارم.تاایشالله دفعه بعد باعکسهای بیشتری بیام پیشتون   عسل تو اسباب کشی حسابی کمکمون کرد.باور نمیکنید؟پس ببینید عکس عسل زحمتکش منو اینجاهم اماده شده تا بره مدرسه مامانش عسل...
8 خرداد 1391

عسلم راه میره

سلام دوستای گل عسل.خوبید؟ ببخشید که دیر اومدم برا اپ کردن وبلاگ عسل خانوم.راستش این روزا عسل خیلی خیلی شیطون شده ویک  لحظه هم اجازه نمیده من بیام پای کامپیوتر مگر اینکه خواب باشه.که البته اونموقع منم خسته ام وخوابم میاد . اخلاق بد دیگه ای هم که پیدا کرده اینه که نمیذاره ازش عکس بگیریم.وبه محض اینکه دوربین رو دست ما میبینه حمله میکنه به سمت دوربین وبا گریه وجیغ وداد دوربین رو میخواد.براهمین اینروزا نمیتونم خیلی ازش عکس بگیرم. خبر ازهمه مهمتر اینکه عسلم ٢٠ روزی میشه که راه میره.ویکی دوهفته ای هم میشه که دیگه خیلی کم میافته ومیتونه خودشو کنترل کنه.قبلنا خیلی میافتاد.عاشق اینه که ببریمش بیرون تا قدم بزنه.وقتی سوار ماشینش میکن...
5 ارديبهشت 1391

ما اومدیم باکلی تاخیر

اول از هر چیزی سال جدید رو به تمامی دوستان.همه مامانها وهمه نی نی های خوشگل تبریک میگم.ایشالله که سالی پراز خوشی وشادکامی داشته باشید. راستشو بخوایین متاسفانه عسل کوچولو سال جدید رو خوب شروع نکرد.اخه ما به همراه چند خونواده دیگه ٤ روز مانده به عید رفتیم کردستان عراق.که بدلیل برف وکولاک وسرمای زیاد هم صنم وهم عسل خیلی شدید مریض شدن.اونجاهم دوبار هم درسلیمانیه وهم در اربیل عسلی وصنم رو بردیم دکتر که شکرخدا صنم بااولین دکتر حالش خوب شد.ولی عسل بشدت تب داشت وسینه اش هم عفونت کرده بود.وانگاری داروهای اونجا بهش نمیساختن واصلا تبش پایین نمیومد وحالش خوب نمیشد. دیگه ما مجبورشدیم بخاطر مریضی عسل از دوستانمون جدا بشیم ودقیقا روز سال تح...
16 فروردين 1391